پرنسس مامان

33هفته و 5 روزگی

سلام                سلام دختر گل مامان امروز ازبس وول زدی بیدارم کردی به فکر باباتی دیگه پاشدم صبونه براش آماده کردم هفته پیش مامان با مامان بابای خودش ک میشه مامانی بابایی تو رفت مشهد تا واسه دخملش سیسمونی بخره آخرهفته هم بابایی اومد کلی باهم دور زدیم خیلی خوش گدشت تو هم همش وول وول میکردی صب جمعه که میخاستیم بیایم ازصبش اصن تکون نخوردی من خیلی نگران شدم هرچی شیرینی خوردم انگارنه انگار تو ماشین صلوات میفرستادم یهو ماشین پرید خانومی منم از خواب پرید کلی قووووووربون صدقت رفتم الانم یک شنبس دارم قرآن میگوشمو تایپ میکنم دایی حسینم زنگید تو قراره مثه دایی ...
18 خرداد 1393
1